کد مطلب:47250
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:240
الف) چرا قرآن كريم از مرگ به توفّي تعبير كرده است؟ ب) با توجه به آيه 10 و 11، سورة سجده، ديدگاه قرآن دربارة روح چيست؟
توفّي در لغت به معناي پُر و تمام و كامل دريافت كردن است.
از آن جا كه بازگشت انسان به سوي خدا و از دنيا رفتن او به معناي نيستي و نابودي نيست و در روز قيامت انسان براي حسابرسي و تعيين سرنوشت او در بهشت يا جهنم حاضر ميشود و از طرفي روح انسان هيچ گاه از بين نميرود و باقي ميماند و اصولاً اصالت انسان به روح او است و قرآن كريم همه چيز و تمام انسان را روح معرفي ميكند.
به همين جهت قرآن كريم انتقال انسان و روح او را از دنيا به سراي ديگر را توفي و باز گرفتن ناميده است، چنان كه قرآن كريم ميفرمايد: اللَّهُ يَتَوَفَّي الاْ ئَنفُسَ حِينَ مَوْتِهَا...;(زمر،42) خداوند ارواح را به هنگام مرگ قبض ميكند....(ر.ك: قاموس قرآن، سيد علي اكبر قرشي، ج 7ـ5، ص 231، دارالكتب الاسلامية، تهران / تفسير نمونه، آيت اللّه مكارم شيرازي و ديگران، ج 19، ص 477ـ480، دارالكتب الاسلامية، تهران.)
ب) خداوند متعال در سورة سجده آيات 10 و 11 ميفرمايد: آنها گفتند: آيا هنگامي كه ما ]مُرديم و[ در زمين گم شديم آفرينش تازهاي خواهيم يافت؟! ولي آنان لقاي پروردگارشان را انكار ميكنند # بگو: فرشته مرگ كه بر شما مأمور شده ]روح[ شما را ميگيرد، سپس شما را به سوي پروردگارتان باز ميگردانند.
آيا مذكور تصور منكران معاد را رد كرده و به آنها ميفهماند كه تصور نكنيد شخصيت شما به همين بدن جسماني شما است; بلكه اساس شخصيت شما را روح شما تشكيل ميدهد و او محفوظ است و فرشته مرگ مأمور گرفتن روح شماست.
با توجه به معناي يتوفاكم در آيه مذكور اين حقيقت روشن ميشود كه اساس شخصيت انسان همان گوهر روحاني است كه از سوي خدا آمده و به سوي او نيز باز ميگردد.(ر.ك: تفسير نمونه، آيت اللّه مكارم شيرازي و ديگران، ج 17، ص 135ـ136، دارالكتب الاسلامية، تهران.)
قرآن كريم در جايي ديگر دربارة روح ميفرمايد: وَ يَسْ ئ‹َلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّي وَ مَآ أُوتِيتُم مِّنَ الْعِلْمِ إِلآ قَلِيلاً ;(اسرأ،85) و درباره روح از تو ميپرسند بگو: روح از ]سنخ[ امر پروردگار من است و از دانش جز اندكي به شما داده نشده است.
كلمه روح، به معناي مبدأ حيات است كه جانداران به وسيلة آن بر احساس و حركت ارادي قادر ميشوند. خداوند ميفرمايد: حقيقت روح همان امر است و در جايي ديگر امر را معني ميكند به اينكه إِنما أمره إِذا أَراد شيئاً أَن يقول له كن فيكون;(يس، 82) چون به چيزي اراده فرمايد، كارش اين بس كه ميگويد: باش، پس ]بيدرنگ[ موجود ميشود.(ر.ك: تفسير الميزان، علامه طباطبايي;، ج 3، ص 193، مؤسسة الاعلمي، بيروت.) روح، ساختماني مغاير با ساختمان مادّه دارد و اصول حاكم بر آن، غير از اصول حاكم بر مادّه و خواص فيزيكي و شيميايي آن است; به همين جهت، پيامبراكرممأمور ميشود كه در يك جملة كوتاه و پر معنا بگويد: روح از عالم امر است; يعني آفرينشي اسرارآميز دارد; سپس براي اينكه از اين پاسخ تعجب نكنند، اضافه ميكند: بهره شما از دانش نا چيز است.(ر.ك: تفسير نمونه، آيتالله مكارم شيرازي و ديگران، ج 12، ص 250 ـ 252.) در برخي از روايات اسلامي نيز آمده كه امام صادقفرمود: روح از عالم ملكوت و از قدرت خداوند است.(تفسير نورالثقلين، العروسي الحويزي، ج 3، ص 216، انتشارات اسماعيليان.)
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.